مخالف دیروز، مصلح امروز!

 

سرانجام پس از معرفي اعضاي شوراي عالي صلح، رييس اين شورا تعين شد. در اعلامیه ای که سوی ریاست جمهوری افغانستان منتشر شده، آمده است که آقای ربانی در این رای گیری بیشترین آرا را به خود اختصاص داد.آقای ربانی، ریاست اجلاس مشورتی صلح کابل را نیز برعهده داشت که تشکیل شورای عالی صلح، از پیشنهادهای اصلی آن به حکومت افغانستان بود. شورای عالی صلح 68 عضو دارد و اکثریت اعضای آن را فرماندهان سابق جهادی، بزرگان قومی افغانستان و اعضای سابق گروه طالبان تشکیل می دهد. علاوه بر این، هشت نفر از زنان و برخی از نمایندگان جامعه مدنی نیز در این شورا عضویت دارند.

با اعلام اسامی اعضای شورای عالی صلح، طالبان مخالف خود را با این شورا اعلان و آن را ناقص دانستند و از ساختار شوراي عالي صلح انتقاد نمودند. از ابتداي اعلان اسامي شوراي عالي صلح، همواره اين بيم وجود داشته است كه این شورا با توجه به تركيبي كه دارد، نتواند‌ به خوبي مسير صلح با طالبان را هموار كند. اين نگراني بيشتر از عضويت شماري از افرادي كه با طالبان سالها جنگيده اند ويا هم به شكل غير مستقيم با حكومت افغانستان روابط تنگانگي دارند، بيشترمي شود.

اما اكنون كه رباني به رياست شوراي عالي صلح انتخاب شده است، آيا مسيرصلح با طالبان هموار تر شده است؟ هرچند كه رباني درطي چندسال اخيربعد از سقوط طالبان در تعين مناسبات با حامد كرزي وحكومت افغانستان نقش هاي متفاوتي را به اجرا گذاشته است و گاهي در كنار حكومت و زماني هم در مقابل تيم كرزي بازيگري انجام داده است؛ اما چگونگي كنار آمدن رباني با طالبان بريده از مناسبات گذشته و داد وستد هاي يك دهه پيش شان مشخص نمي شود، بلكه تعين نوع مناسبات امروزي در قالب جرگه مشورتي صلح  به رياست رباني به طور جدي متاثر از روابط گذشته رباني با طالبان خواهد بود. رباني با رهبري حزب جمعيت اسلامي افغانستان در دهه هاي 60 و70 و هم چنان با فعاليت در شوراي نظار، جنگهاي شديد وطولاني را دربرابر طالبان شكل داده ورهبري كرده  و دامنه خصومت ميان دو گروه از اوايل تشكيل طالبان تا سقوط آنها به اثر حملات آمريكا در سال 2001 ميلادي پهن بوده و هر روز بيشتر از گذشته ميزان خصومت ها ميان دو گروه بيشتر شده است. ازاين رو بدون هيچ شك وگماني با توجه به بغض وكينه وحس انتقام جويي كه دروجود نيروهای بنيادگرا و گروه هاي بنيادگراي اسلامي وجود دارد،‌ بعيد است كه طالبان رانده شده از قدرت بپذيرند كه با دشمن ديروز در قالب همكاري با دشمن امروز" حكومت افغانستان" صلح نمايند و يا دست كم براي مذاكرات صلح حاضرشوند.

اين احتمال بيشتر از آنجا قوت مي گيرد كه طالبان به عنوان يك گروه بنياد گراي بيشترپشتوني از اوايل تشكيل شان تا كنون همواره سعي داشته اند كه درمعادلات تقسيم قدرت، بيشترين سهم وحتي كليه منابع ومناصب قدرت  را به خود اختصاص دهند، چنانكه در زمان امارت اسلامي افغانستان يا حكومت طالبان اين حقيقت آشكاربود. ازا ين رو وجود رباني اولا‌ً‌ به عنوان يك مخالف ديروز طالبان و ثانیاً به عنوان يك جهادي غيرپشتوني تمایل طالبان را به صلح  كمتر مي كند و بعيد است كه آنان حاضر شوند با شوراي صلح به رياست رباني روي ميز مذاكره بنشينند.

علاوه براين قرار گرفتن آقای رباني در رأس شوراي عالي صلح با توجه به روابط نه چندان نيك شخص رباني با طالبان،‌ نوع داد و ستد و تعامل ميان طالبان و شوراي عالي صلح را نيزتحت تأثير قرار خواهد داد و دشواري صلح با طالبان را بيشتر خواهد كرد. حالانكه روحيه خصم تراشي موجود در دورن طالبان ايجاب مي كرد كه افراد با چهره هاي جديد و به دور از جنگهاي گروهي درافغانستان در تركيب اين شورا جا داده شوند و سپس يكي از اين چهره ها كه  روحيه انعطاف پذيري بيشتري مي داشت به عنوان رياست اين شورا انتخاب مي شد.