اظهارات جنرال حمیدگل؛ تحلیل عاقلانه از اوضاع یا عقده گشایی های مذبوحانه؟!
اظهارات جنرال حمیدگل؛
تحلیل عاقلانه از اوضاع یا عقده گشایی های مذبوحانه؟!

میثم مهریار
دولت افغانستان شورای عالی صلح را که از موارد عمده پیشنهاد جرگه ملی مشورتی صلح بود، با 65 عضو ایجاد کرده است. این شورا که متشکل از رهبران جهادی، زنان و مردان وطیف های گوناگون مردم می باشد، قرار است به منظور راضی کردن طالبان برای صلح و ترغیب آنان برای مذاکره با حکومت افغانستان تلاش نمایند.
تشکیل شورای عالی صلح به منظور راضی کردن گروه های مخالف دولت، به مذاکره وسازش درنفس خود کار شایسته و ارزشمند است که از سوی دولت افغانستان پی گرفته شده است؛ اما همانطوری که در مورد نتیجه و کارآیی هیچ استراتژی و سیاستی- خصوصا در وضعیت نامتعادل و مبهم افغانستان – نمی توان از پیش قضاوت قاطعانه انجام داد، در مورد تلاش های شورای عالی صلح هم نمی توان پیش داوری کرد که صد در صد موفق و یا بی ثمر است؛ اما چیزی که در جریان این پروسه واضح وآشکار است، این است که بازیگران این قاعده بازی هرکدام درتلاش اند به نحوی نکته نظرات خود را در جریان سازش به تصامیم جمعی تحمیل نمایند، تا بتوانند به بیشترین میزان نفع شان برسند. قطعا شورای عالی صلح نیز مثال سایر سیاست ها و استراتیژی های دیگر مخالفین و موافقین، دشمنان ودوستانی دارد که قطعا دست های پیدا و پنهان زیادی برای عقیم ماندن و یاهم اخلال این پروسه در کار است. کم نیستند افرادی در داخل کشور که تلاش دارند دو طرف" دولت وطالبان" اختلاف های شان را از طریق مذاکره حل وفصل نمایند تا نا امنی ها از بین بروند، هم چنان از طرف دیگر قطعا دست های از بیرون کشور نیز دراز اند تا این طرح را عقیم سازند. پاکستان یکی از این بازیگرانی است که می خواهند این طرح عقیم بمانند.
چنانچه آقای حمیدگل رییس سابق سازمان اطلاعات پاکستان، به صورت قاطع و عریان تلاش های دولت افغانستان وشورای عالی صلح را بی نتیجه خواند و به صراحت اعلام کرد که دولت افغانستان مزدوراست و این طالبان است که درافغانستان باز خواهند گشت. این اظهارات آقای حمید گل چه چیزی را می تواند تغییر دهد و یا دارای چه پیامی است؟ آیا گفته های آقای حمید گل یک تحلیل واقع بینانه و نگاه ژرف از اوضاع سیاسی وامنیتی افغانستان و منطقه و وضعیت ناتو در افغانستان است؟ آیا می توان این اظهارات را به مثابه چشم اندازی برای افغانستان و منطقه در نظرگرفت؟ آیا می توان برمبنی این اظهارات چشم انداز امنیت افغانستان، منطقه و جهان و در کل پروسه مبارزه با تروریسم بین المللی را صفحه بست؟ یا اینکه قبل از ادعای هرگونه ارزیابی واقعی و تحلیل منطقی، این اظهارات عقده گشایی ها و تراوش منویات ذهنی است که از عقده ها و کینه های تلبنار شده در ذهن و دل آقای حمید گل ناشی می شود؟
برای دریافت پاسخ منطقی به این پرسشها نیازمند بررسی سوابق تاریخی- سیاسی افغانستان وپاکستان ونقش حمید گل به عنوان رییس سازمان اطلاعات پاکستان در فراز و فرودهای روابط تاریخی دو کشور و ماجرای جنبش طالبان هستیم. بایستی بررسی کرد که حمیدگل درشکل گیری گروه طالبان وتقویت آنان درداخل خاک افغانستان چه نقشی داشته است؟ حمیدگل به عنوان پدرمعنوی طالبان درداخل پاکستان وافغانستان زبان زد اهل قلم واندیشه وتاریخ نگاران است. همگان از نقش تخریبکارانه سازمان اطلاعات پاکستان و شخص جنرال حمیدگل در ایجاد و به قدرت رساندن طالبان در افغانستان، آگاه اند. سازمان اطلاعات پاکستان از بدو تشکیل گروه طالبان تا کنون نقش محوری را در چرخاندن این گروه در بازی های امنیتی و سیاسی افغانستان و منطقه داشته است. چون منافع پاکستان درافغانستان عین طالبان است. طالبانی که دهه ها برای تأمین منافع پاکستان درافغانستان تلاش کرده اند بدون اینکه متوجه شوند که حاصل تلاش های شان بیشتر به نفع پاکستان است نه افغانستان ونه گروه طالبان. پاکستان باتولید و صدور ترویسم در منطقه و با استفاده از اعتقادات سنتی گروه طالبان نه تنها به منافع دراز مدت و منزلت استراتژیک در سطح منطقه دست نیافته است بلکه این کشور با ایجاد طالبان و تروریسم در منطقه هم خودرا در کانون بحران و غرقاب فاجعه و خون فروبرده و هم افغانستان را ناامن و ویران کرده است. بدون شک سازمان اطلاعات پاکستان و طالبان هردو دروضعیتی قرار دارند که اگر همدیگر را رها کنند، شالوده های منافع هر دو طرف از هم می پاشند، بدون حمایت سازمان اطلاعات پاکستان نه طالبانی باقی می ماند، وبدون طالبان وگروه های بنیادگرای مخالف دولت و صدور تروریسم، نه منافع پاکستان تضمین می شود. ازاین رو هردو طرف تلاش دارند تا ارتباط کنونی اش را هرچه بیشتر مستحکمترسازند. اما حضور جامعه جهانی در افغانستان و تشکیل دولت جدید افغانستان همراه با بازسازی و نوسازی شالوده های اقتصادی وسیاسی افغانستان، خطرمشترک هردوطرف( آی- اس-آی وطالبان) اند، که ممکن است بتوانند این ارتباط را قطع کند و طالبان را به عنوان بخشی از جامعه افغانستان با ویژگی های فکری خودشان در افغانستان اجتماعی کنند.
از این رو، تلاش های دولت افغانستان وجامعه جهانی برای شکست طالبان ویا هم وادارکردن طالبان برای مذاکره، وهم چنان رشد سریع بنیادگرایی افراطی درپاکستان به مثابه ای یک ویروس اجتماعی مهارنشدنی، خیال آرام مقامات پاکستانی را مختل کرده است. وبعید نیست که درچنین وضعیتی دشمن می خواهند ازطریق تبلیغات و فرافکنی، اذهان عمومی را مخدوش کنند. چنانکه آقای حمید گل به این حربه متوصل شده است. پس اظهارات آقای حمید گل نه به عنوان یک ارزیابی واقعی از اوضاع افغانستان است، بلکه تلاشی است برای منحرف کردن افکارعمومی مردم افغانستان وتحت تأثیرقراردادن هرچه بیشتر دولت افغانستان به نفع طالبان. حمیدگل به عنوان پدرمعنوی طالبان درتلاش است با اظهارات بی بنیاد وغیرمنطقی اش شاگردان ویرانگرش را روحیه بدهد و فضای فراهم شده برای صلح ومذاکره میان دولت افغانستان و طالبان را از بین ببرد. به ثمر رسیدن پروسه مصالحه میان دولت افغانستان و طالبان برای سازمان اطلاعات پاکستان و جنرال حمیدگل تلخ و غیر قابل تحمل است و بدون شک سازمان اطلاعات پاکستان تا آخرین حد ممکن تلاش خواهد کرد تا در مسیر پروسه صلح سنگ اندازی کند.
از سوی دیگر توجه جدی امریکا وجامعه جهانی به پاکستان به عنوان محور تروریزم وپایگاه اصلی طالبان وشروع حملات تازه هواپیماهای آمریکایی در داخل خاک پاکستان برای مهار و نابودی گروه های طالبان، به عنوان یک امر نامطلوب و غیرقابل قبول، موجی از خشم وکینه علیه جامعه جهانی و افغانستان را در درون پاکستان ایجاد کرده است و این درد بر حمیدگل بیش از هرکس دیگر غیرقابل تحمل و تلخ خواهد بود.