جنگي كه بازنده وبرنده ندارد
جنگي كه بازنده وبرنده ندارد
ريچارد هولبروک نماينده ويژه ايالات متحده امريکا براي افغانستان وپاکستان درواشنگتن گفته است که با قبول يک سلسله خطهاي قرمز، مخالف شرکت آن طالباني درحکومت نيست که درنظرات شان اصلاحاتي آورد باشند.هالبروك گفت:« بگذاريد يک موضوع را روشن کنم. همه مي دانند که اين جنگ با يک پيروزي خالص نظامي پايان نمي يابد. اين جنگي نيست که مانند جنگ جهاني دوم( با امضاي پيماني ) برعرشه يک کشتي جنگي ويا جنگ مانند جنگ بوسنيا در " دايتون " و " اوهايو" پايان يابد».
هولبروک افزوده است:«پايان يافتن جنگ ( درافغانستان ) تفاوتهايي ازآن ( جنگها) خواهد داشت وبرخي اشکال راه حلهاي سياسي ضروري اند... شما نمي توانيد با القاعده کدام راه حل ( سياسي) داشته باشيد. شما نمي توانيد با آنها مذاکره کنيد.( بنابراين ) درمورد مذاکره با آنها نمي توان حرف زد. اما مذاکره با رهبران طالبان ممکن است».
هول بروک پيرامون کنفرانس بين المللي براي مذاکره روي راههاي غيرنظامي براي پايان دادن به جنگ افغانستان گفته است: هرگاه اعضاي طالبان از القاعده ببرند، سلاحهاي شان را به زمين بگذارند وبخواهند دردرون نظام سياسي افغانستان به حکومت بپيوندند « ديگر کدام مشکلي با آنها وجود ندارد».
اين اظهارات درحالي صورت مي گيرد كه درسالهاي اخيريك ازگزينه هاي هميشگي وجدي درخصوص برخورد باطالبان ازجانب حكومت افغانستان مذاكره با اين گروه بوده است. اما اين بجث همواره با چالش هاي مختلف ازجمله پيش شرط هاي هركدام ازدوجناح طالبان وحكومت افغانستان روبروشده است. علاوتاً عده اي براين باورند كه شماري از كشورهاي اسلامي وكشورهاي فرامنطقه اي ومنطقه اي نيزدرنحوه گفتگو وتسريع يا كاهش روند گفتگو با طالبان نقش داشته است ونمي خواهند اين گفتگو ومذاكره بيانجامد وبه مثابه اي يك راهكاروگزينه اي حكومتي درحل مشكلات با طالبان باشد.
هم چنان درهمين راستا جرگه مشورتي صلح كه چندي قبل دركابل برگذارشد، يك مجلس مشورتي با نمايندگان مردم افغانستان درخصوص مذاكره وچگونگي مذاكره با طالبان بود كه با يك قطعنامه اي پيشنهادي كه جنبه توصيه اي داشت پايان يافت. كه به مثابه اي اقدام جدي ازسوي حكومت افغانستان درحين مخالفت هاي داخلي وخارجي دراين راستا مي باشد.
اين جرگه ازسوي امريكايي ها وكشورهاي ناتو وشماري از كشورهاي جهان مورد قبول واقع شد و ازتصاميم آن حمايت صورت گرفت وحتي طالبان نيز از بعضي مواد هاي اين قطعنامه اعلام حمايت كردند.
ازسوي ديگر اظهارات آقاي هالبروك درحالي صورت مي گيرد كه اوضاع امنيتي كشوربعد از افزايش چشمگير نيروهاي خارجي به ويژه امريكايي ها دركشور هرروز شكننده ترشده است وكمك هاي مادي وآموزشي وتجهيزي به نيروهاي امنيتي افغانستان نيزنتوانسته است جلو رشد فزاينده نيروهاي مخالف دولت را آنگونه كه تصورمي شد بگيرند.
لذا با درنظرداشت اين دومسئله؛ طبيعي است ومنطقي است كه نيروهاي خارجي وجامعه بين المللي از دولت افغانستان مبني برمذاكره با طالبان وسايرگروه هاي مخالف دولت مثل طرفداران گلبدين حكمتيارحمايت نمايند. چون آنگونه كه فرستاده امريكا درافغانستان وپاكستان اشاره كرده است؛ نمي توان جنگ افغانستان را با گزينه هاي نظامي به ختم رساند. آنهم به دليل اينكه انديشه ها ومش ها وفكرطالباني به عنوان يك خط فكري وديني درجامعه افغانستان درميان شماري ازمردم افغانستان نهادينه شده است، وبعضي اشتباهات نيروهاي خارجي دراين خصوص مثل كشتارغيرنظاميان، بي احترامي به ارزشها ومقدسات ديني وتبليغات ديني بيشترتوانسته است اين فكر را تقويت كند وموجب تقويت خطوط طالبان شوند.
درشرايط كه بستراجتماعي وتاريخي وفكري واعتقادي براي جذب شدن واحترام وعشق ورزيدن به انديشه ها ي طالباني وجود دارد، بديهي است كه تنها راه حل اين معضل نظامي گري نيست بلكه با تداوم اين گزينه هرروز ملت افغانستان وحكومت افغانستان است كه بازنده خواهندبود. لذا ضروري است كه راه حل هاي سياسي براي بيرون رفت ازيك معضل سياسي روي دست گرفته شود.
هم چنان كه راه حل اساسي معضل طالبان تنها گزينه نظامي نيست، راه حل معضل افغانستان نيزتنها راه كارهاي سياسي مبتني برباجدهي وامتيازدهي نمي تواند باشد. به دليل اينكه شماري زيادي از مردم افغانستان با انديشه وعملكردهاي طالباني مخالفت اند وبه اثر آرا وافكاروباورهاي طالبان شهروندان افغانستان به ويژه زنان واقليت هاي قومي ومذهبي قرباني هاي فراواني داده اند.
چيزي كه به عنوان يك راه حل براي بيرون رفت ازاوضاع آشفته سياسي كشورباقي مي ماند. صلح با طالبان به عنوان عده اي ناراضي ورعايت قانون اساسي كشورمي باشد. كه اين امر ايجاب مي كند كه دولت وجامعه جهاني با درنظرداشت نگراني هاي دوطرف يك راه حل عادلانه كه نه دستاوردهاي مردم افغانستان وجامعه جهاني درطي هشت سال گذشته ازنظردوربماند ونه طالبان به عنوان يك گروه مخالف دولت هميشه درجنگ با دولت باقي بماند مي باشد.
براي اين كار، آراي مردم افغانستان درخصوص برخورد باطالبان ازراه مذاكره بايد درنظرگرفته شود ودست هاي كشورهاي خارجي كه به حمايت ازطالبان مي پردازد ومانع ازاين مي شود كه اين گروه به صلح با دولت قناعت كند، از كشوركوتاه شود وعوامل اين همه مقاومت ونفوذ بايد دربيرون ازمرزهاي افغانستان با چانه زني هاي جامعه جهاني حل ورفع شود. هم چنان طالبان نيزبايد اين را بپذيرد كه اگردولت افغانستان وجامعه جهاني نمي تواند آنها را دركنترول درآورند ويا ازبين ببرد،طالبان نيزنمي توانند كه كه اين دومتحد كه ازحمايت ملت افغانستان برخوردار است را ازميان بردارد وتسليم كند. پس تنها راه كه باقي مي ماند تغييردرنگرش هاي سياسي واعتقادي طالبان وتغييردرابزارهاي برخورد باطالبان ازسوي حكومت وجامعه جهاني مي باشد.
لذا، رويكردجديد ايالت متحده امريكا نسبت به طالبان درشرايط كنوني با درنظرداشت هشت سال جنگ، رويكردعقلاني ومنطقي است؛ اما جامعه جهاني براي موفقيت دراين راستا نيازمند اين است كه ابتكاراين طرح دردست دولت افغانستان باشند و هم چنان دستاوردهاي اين هشت سال مي طلبد كه ارزشهاي ملي وقانوني افغانستان درمذاكره با طالبان و رويكرد جديد ناديده گرفته نشود وجامعه جهاني به عنوان يك قوه سومي به حمايت ازملت افغانستان بايد حافظ وناظراصلي اين منافع وارزشها درنحوه تعامل دولت افغانستان با طالبان باشند؛ تا عدالت درگفتگو و ختم مخالفت ها رعايت شود وافراط وتفريطي دراين مذاكرات ملت افغانستان را آسيب پذيرنكند.