قوم گرایی؛ سازوکاری برای حاشیه راندن جوانان
درامتداد فرهنگ سیاسی استبدادی حاکم درکشورکه شکل گیری تاریخ استبدادی یکی از پیامدهای حتمی آن بود، از اول مطمئن می نمود که جایی برای رشد وتوسعه تساهل ومدارا و فضایی برای نقد، اصلاح وانتقاد از عملکردهای حکام باقی نمی ماند؛ چون دربدو چنین حاکمیتی استبداد، زور، چپاول وجبر، رَشد هم پایه فرهنگ دموکراتیک وشکل گیری جریان ها ونهادهای مدنی بعید می نمود که حتی به ابتدایی ترین شکل تولدشوند. حاصل این جبر و نبود نهادهای مدنی درحین اینکه استمرار فرصتی بدون رقیب برای مستبدانی که درمقاطع زمانی طولانی وکوتاه جا گزین می شدند، بشمارمی رفت، تداوم بحران هویت روشنفکری وروشنگری نیز درافغانستان مشکلی دیگری بوده بود که از نبود آن به دلایل مختلف، حلقات آمیخته به قدرت منصب واستبداد سود فراوانی را به کیسه می زدند.
نتیجه ی چنین استمرار وتکرار حلقوی وزنجیره ای مستبدان برسکوی قدرت دولتی درافغانستان، ازیک طرف برتداوم این مشکل می انجامید واز سوی دیگر ملالت ورنج بیمارگونه ی توسعه سیاسی واقتصادی هر روز دامنگیرتر وزمینگیرترمی شد.
سعی بر واکاوی چنین مشکلاتی ساده وسهل نیست؛ اما یکی از نتایج قطعی چینن چرخه ی بی سامان وتُهی از اندیشه وعقلانیت تأکید ووقع نهی برسازوکارهای قومی وقبیله ای وبی تخصصی ناشایست گرایی، درعرصه پهن معرفتی وتخصص گرایی ودانش سالاری، برای رسیدگی به نیازمندیها وتجدید معرفت وتخصص درآزمونهای سیاسی، اقتصادی واجتماعی است.
یکی از دستاوردهای ملموس چنین نگرشی، چیدمان ترکیب پارلمان قبلی افغانستان بود که درحین نیازمندیهای شدید، این نهاد ملی به نیروی انسانی سالم وخردورز وتخصصی، شماری زیادی از نیروهای فرسوده وناکارآمد دوران جنگ واستبداد درآن راه یافت وترکیب اصلی وتعیین کننده تصامیم این نهاد را نیز این حلقه درچنگ گرفت.
دست آورد این ترکیب نه تنها برداشتن مشکلات وموانع داخلی وخارجی برتطبیق قانون اساسی وتوسعه حکومتداری خوب وسالم بود، بلکه نیم دهه تکرارسناریوهای رنگ باخته، عجین با ناملایمتی ها وزشتی ها، تولید چنین سناریویی بود که با نقاب ملی گرایی ومردم سالاری شمشیرزدنی برای خلق وآفرینش وحفظ پایه های مردمی با تجزیه گرایی قومی عاقلانه بود.
لذا، بااینکه ایجاد فرایندی برای گزینش نمایندگان مردم درشورای ملی افغانستان اقدام ارزشی وشایسته بود؛ اما دستاوردی که مردم انتظارآنرا از نمایندگان مجلس داشتند، نه تنها بر آورده نشد بلکه ناامیدی های بیشتری را خلق کرد. تمرکز برمنافع شخصی درحین راه اندازی داعیه نفع ملی ومردمی همگام با بی سوادی وبی تخصصی نمایندگان قبلی دست به دست هم داد تا چنین نتیجه ی را برای مجلس افغانستان شکل بدهد.
پس تلاش برای رهایی از بازی ها و ارزشهای گذشته، نیاز به رهایی از چنین قید وبندها ومحدوده های بدوی است، که امید تحقق چنین آرمانی بیش از هرنسلی منوط به تجدید ونوآموزی ارزشها و واقعیت ها ازسوی نسل جوان این مرز وبوم می باشد که از دل این خمپاره ها وانتحارگاه های، بزرگان ساختگی و خودباختگی بیرون بیایند و درافق وسیعتر و روشنتر ازکره ی محبوس تحمیلی رکاب بزنند و بررسم نهادینه "پیرو بودن" شمشیر "پیشراه بودن" را بزنند، چنان که دیگر تعاملات و معاملات سیاسی و اجتماعی ما از عزلت تنگ قومی و منطقه ای، بر فراز باز و خوش آیند ملی و عقلانی به حرکت بیافتد
هم چنان، با درنظرداشت تلاش فردی جوانان برای رهایی از بندهای نامیمون گذشته، شناخت و پشتیبانی از نیروهای جوان، متخصص، علمی وبا ظرفیت یکی دیگر از کلیدهای پیروزی ما در نبرد گذشته وآینده است که فوری ترین تأثیر وکارکرد آن در انتخابات پارلمانی پیشرو مشاهده می شود. انتخابات پارلمانی پیشرو فرصتی خوبی است برای اینکه ساختارها و نیروهای ناکارآمد گذشته را در دوران فعلی با ارزشهای مندرج درقانون اساسی کنارگذاشت و برنیروهای متخصص وشایسته وکارآمد برای این دوران فرصت دست یافتن به نهادهای دولتی به ویژه قوه قانونگذاری را داد. ثمره ای چنین تصمیمی نه تنها اینکه ازناکارآیی همیشگی نهادهای دولتی جلوگیری خواهند کرد بلکه بیرون رفت از وضعیت دشوار ومتلاطم دربرزخ فعلی را نیز درپی خواهندداشت. هم چنان تجدید درساختارهای قانونی وسیاسی با ملاک های ارزشی و مدرنتر از دیگر دستاوردهای چنین تصمیم ومبارزه ی خواهند بود که به اثرآنها خوشبختی مردم ما و امیدواری جوانان ما تضمین خواهندشد.
این مطلب قبلاْ در روزنامه سروش ملت نشرشده.