جای خالی نخبگان فکری درجرگه صلح
جای خالی نخبگان فکری درجرگه صلح

قرار است تا چند روز دیگر جرگه مشورتی صلح به ابتکارحکومت افغانستان تا چند روز دیگر در خیمه لویه جرگه واقع در صحن دانشگاه پولیتیخنیک کابل برگذارگردد. چند هفته قبل دانشجویانی که درخوابگاه های پولیتخنیک کابل زندگی می کردند از خوابگاه ها بیرون شده و بازسازی حمام ها و دست شویه ها و محیط اطراف آن آغاز شده است. گویا شهرداری و دولت برآن شده است که یک دست به سر و صورت آن زده و خوابگاه دانشجویان را برای پذیرایی از مهمانان جرگه صلح، آماده نمایند. مقامات مسوول دراین راستا از تریبیون های تبلیغاتی این جرگه هر روز اعلانات وتبلیغات می فرستند و هیاهوی این جرگه از واشنگتن تا فلسطین وآفریقایی جنوبی وزیلاند جدید تا دور دست های مُلک پکتیا و بدخشان ومزارشریف پیچیده است.
همه می گویند همه اقشارمردم افغانستان از روحانی تا موسفید، از ارباب تا جهادی و از نماینده مجلس تا عضو شورای علمای افغانستان از کابینه تا شوراهای ولایتی، از والی ها تا نماینده های کوچی ها واز زنان تا ... همه وهمه دراین جرگه دعوت شده اند تا به حکومت بگویند که چطور درکشورصلح برقرارشود وچگونه صلح را بدست بیاوریم. راهکارها، نظریه ها و راه حل ها را به اشتراک بگذارند. شاید آنطور که مسوولین محترم برگذاری این جرگه ادعا می کنند؛ همه اقشارمردم افغانستان دراین جرگه دعوت شده وهمه مردم اشتراک خواهند نمود؛ چون باورآنها نیز از اقشارمختلف مردم همین جمع مردم است، نه بیرون از این حیطه. چون درکشورما در حد متعارف، بزرگانی که رهبری کارهای قبلی این جرگه را برعهده داشتند، اقشارجامعه وجامعه ای ما را نیز همین آدمهای دعوت شده تشکیل می دهند وقشری از جامعه ای ما با درنظرداشت شناخت عقل متعارف آنها از جامعه بیرون نمانده است. واز دعوت به این جرگه هم محروم نشده است.
بدون شک، سنجش خطاها، مشکلات و راهکارها درحد شناخت وعقل های متعارف این گونه اشخاص، بیش از آ نکه درطی چند دهه گذشته به خصوص چند سال اخیر، به حل مشکل و ارائه یک راهکارسالم برای بیرون رفت از وضعیت آشفته کشور کمک کرده باشد، بیشتر به زمین گیر شدن بحران و تداوم فجایع و خونریزی های ممتد در کشور منجر گردیده است. این چیزی است که با مرور کنفرانس ها و جرگه های قبلی ازاین قبیل به خوبی آشکارمی شود. بی پرده اگربنویسم، چرخش وتمرکز بیش از حد ارباب محوری خان خانسالاری، رنجی بزرگ دهه ای معاصرکشورمان را تشکیل می دهد. بازی با مهره های فرسوده در عصرجدید، هم منجربه کاهش کارآیی مهره های جدید درسیاست ومعاملات اجتماعی وامنیتی افغانستان شده است وهم بازی جدید با نیرنگ های تکراری و غیرموثرگذشته آلوده وآمیخته شده است.
نگرش نو به یک افغانستان نو، چندی قبل آغازشد و بنای این که افغانستان را به سعادت برساند با قانون اساسی جدید افغانستان وتعهد جامعه جهانی پایه ریزی شد که مطابق به آن می بایست دولت افغانستان وجامعه جهانی دررشد نهادهای مدنی وآزادی های شخصی سعی و تلاش نهایی شان را بنمایند تا اساسات سنتی اقتدار و قدرت را درافغانستان کمرنگ کرده ومعاملات اجتماعی را از وضعیت اسف بار قبلی که درآن استبداد و آنارشیسم حرف اول را می زد، کناربگذارند وافق جدیدی را با تقویت نهادهای ملی ومدنی برای آینده کشور بازکنند. اما اکنون که خیلی چیزها از آن روز دگرگون تر شده ورنگ عرف ورسوم را درکشورگرفته است، جایی برای تطبیق قانون نمانده وحکومت نیز هرروز از قانون به عرف پناه می برند. نمونه واضح آن جای خالی نهادهای مدنی و نیروهای روشنفکر و نخبگان فکری کشور به عنوان یک نسلی با باورهای نوین وراهکارهای نوین برای فردای نوین کشورکه درآن قوم، نژاد، مذهب، زبان، سمت و قبیله معیاردوستی ودشمنی نبوده، بلکه معیارآن براساس افغانیت و شایستگی بنا یافته باشد.
درست است که شاید اربابان و ریش سفیدان بیشتر از متفکران واعضای نهادهای مدنی، حرف شنوی داشته و با محورهای اجندای این جرگه همسازی و تفاهم داشته باشد و باسرعت هرحرفی را تایید نمایند، اما باید گفت که این جرگه زمانی می تواند به خواسته ها و توقعات مردم در خصوص تامین امنیت در کشور پاسخ مثبت گویند که برنامه ها و طرح ها براساس مطالعات علمی و دقیق بنایافته و از نیرو های علمی و فکری کشور استمداد جسته و براساس نظریات کارشناسانه وعلمی براجندای این جرگه بحث صورت گیرد. شاید عده زیادی ازاین اشتراک کننده ها به حل وفصل های دعواهای خصوصی منطقه ای مهارت های ناقص و کم وبیشی داشته باشند، اما عقل دیدگاه متعارف عوام مردم درشرایط کنونی نمی توانند به تنهایی مناسب ترین مشوره وراهکارباشند. لذا، ضرورت جدی احساس می شود که حکومت باید در این قبیل جرگه ها نقش مهم وموثرنهادهای مدنی واهل قلم واندیشه ومحققان را نادیده نگیرند و بیش از مفیدیت اشتراک کنندگان فعلی بر روی آنها حساب بازنکنند. تاوان همه تصمیم های عجولانه وغیرمسوولانه وعقلانی حکومت، فردا دامن گیرشهروندان خواهند شد که یک عمر به آرزوی تأمین صلح درکشورزندگی می کنند ومی میرند. راهکارهای سنتی دربطن جامعه قانونی – عرفی امروز افغانستان، بدون درنظرداشت نقش موثرنهادهای مدنی درکشور اولین آسیب این جرگه خواهد بود که بدون شک عدم دعوت شمار زیادی از نهادهای مدنی فعال درکشورواندیشمندان ومحققان، عملاً از موفقیت وموثریت این جرگه کاسته است.
این مطلب قبلاً در روزنامه سروش ملت نشرشده.